روزی روزگازی گلی از ژیژ خاک ، خاک ها رو آرام کنار میزد و با اشتیاقی بالا بر روی خاک می آمد .

کمی به این ور و آن ور نگاه کرد ، سنگی در کنار او بود و به او گفت سلام ، گل به او پاسخ داد :《سلام》. 

گل گفت : 《من تازه به روی خاک آمدم و شما را نمیشناسم اسم شما چیست ؟》

سنگ گفت : 《 من هم تازه شما را بر روی زمین دیدن اسم من سنگ است و از جنس خاکم . چند سالی است که بر روی زمین اینجا گیاهی سبز نشده اسم شما چیست ؟ 》 

گل گفت : 《 من هم گل هستم ، به راستی اینجا چند ساله که گیاهی سبز نشده 》


داستان گل ,، ,خاک ,روی ,سنگ ,اسم ,بر روی ,گفت 《 ,به او ,《 من ,من هممنبع

سنگ و گل

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین جستجو ها

رینگ لایت یا نور حلقوی چیست و چه کاربردی دارد؟ تد تهران تد کسب و کار ایرانی بهترین سایت DIGIKALA hakamfile متخصص مجرب قلب در نارمک خرید و فروش دستگاه پشمک ساز Reza4am اجناس فوق العاده ۩۞۩ خانه الکترونیکی ۩۞۩